ارزش ابزاری حکومت و مدیریت
از مجموع بسیاری از تعالیم اسلام و آموزههای امام علی(ع) به وضوح برمیآید که پذیرش هر گونه مسؤولیت و مدیریت، ارزش ذاتی ندارد و نگرش مدیران به آن مسؤولیتها باید به گونهای باشد که این مناصب برای آنان ابزاری برای اجرای عدالت و احکام الهی باشد؛ بدینمعنا که حکومت و مدیریت ابزاری برای دستیابی به آرمانهای الهی و تحقق موازین عدل و قوانین الهی است. در این راستا ایشان حکومت خود را وسیلهای میدانند برای اجرای احکام الهی، نه ابزاری در جهت سلطنت . حضرت در جای خطاب به ابن عباس میفرماید:به خدا این کفش پاره را از حکومت بر شما بیشتر دوست میدارم مگرآنکه حقّی را برپا سازم یا باطلی را براندازم.بر این اساس، حضرت در خطبه شقشقیه پذیرش مسؤولیت از طرف علما را «عهدی الهی» و وسیله احقاق حق و دفع ظلم از مظلومان تلقّی میکند:و اگر نبود عهد و مسؤولیتی که خداوند از دانشمندان هر جامعه گرفته که در برابر شکمخوارگی ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان سکوت نکنند، من مهار شتر خلافت را رها میساختم و از آن صرف نظر میکردم... .
و در جای دیگر خطاب به مالک اشتر میگوید: باید محبوبترین کارها نزد تو اموری باشد که به حق و عدالت موافقتر است.و نیز میفرماید: آنچه بیشترْ دیده والیان بدان روشن است، برقراری عدالت در شهرها و میان رعیت دوستی پدید شدن است. حضرت حکومت را ابزاری برای احقاق حق میدانند و خطاب به یکی از کارگزاران، که از ریاست برای به دست آوردن منافع شخصی استفاده کرده بود، میفرماید …: به خدا! اگر حسن و حسین چنان میکردند که تو کردی، از من روی خوش نمیدیدند و به آرزویی نمیرسیدند تا حق را از آنان بستانم و باطلی را که به ستمشان پدید شده بود گردانم. و سوگند میخورم به پروردگار جهانیان که آنچه تو بردی از مال مسلمانان، اگر مرا روا بود، شادم نمینمود که به دستش آرم و برای پس از خود میراث بگذارم.
و نیز میفرماید: همانا بر امام نیست جز آنچه از امر پروردگار به عهده او واگذار شده؛ کوتاهی نکردن در موعظت، و کوشیدن در نصیحت و زنده کردن سنت؛ و جاری ساختن حدود بر مستحقان و رساندن سهمهای بیتالمال به در خورِ آن.
نگرش اخلاقی به مسئولیت ومدیریت
نگرش به مدیریت در نظام مدیریتی اسلام، ترکیبی است از علم و اخلاق و نمیتوان این دو مقوله را از هم جدا کرد. البته در بُعد علمی (روشی و فنی) قابلیت تحول و انعطاف بالایی وجود دارد؛ بدینمعنا که، به اصطلاح فقهی، در قسمت روشها حوزه «منطقه الفراغ» گستردهتر است؛بدین سبب باید در گذر زمان از تجارب جدیدِ بشر استفاده کرد. امّا در بُعد «اخلاق مدیریتی» ثبات بیشتری وجود دارد؛ به این معنا که برای نظام ارزشی و اخلاق حکومتی و اداری بر اساس رسالت دین، توصیهها و معارف مبسوط و دامنهداری وجود دارد که غالبا از ثبات و ماندگاری برخوردارند. حضرت علی(ع) گاهی در باب جنگ، جمعآوری مالیات، و دیگر فعالیتهای مدیریتی، توصیههای روشی، مهارتی و فنی ارائه میکنند، که مدیر مسلمان ملزم به رعایت آنهاست؛ و گاهی نیز توصیههایی اخلاقی و ارزشی در باب مدیریت و حکومت ابراز داشتهاند. این دو نوع مباحث، ما را به این مطلب رهنمون میسازد که یکی از اصول حاکم بر نگرش مدیر در مدیریت آن است که وی، همانقدر که به علم و فن در مدیریت اهمیت میدهد، به توصیههای اخلاقی و رعایت آن نیز توجه داشته باشد. علی(ع) در این خصوص کارگزاران خود را ملزم به رعایت اصول اخلاقی نمودهاند. برای مثال حضرت خطاب به شریح بن هانی (یکی از فرماندهان لشکر خود) میفرماید :در هر صبح و شام از خدا بترس، و از فریب دنیا به خود بیم دار، و هیچگاه دنیا را امین مشمار! و بدان که اگر خود را باز نداری از بسیارِ آنچه دوست میداری به خاطر آنچه ناخوش و زشت میشماری، هوسها تو را بدین سو و آن سو کشاند و زیانهای بسیار به تو رساند. پس نفست را باز دار و در پی هوس رفتنش مگذار و چون خشمت سرکشد، خردش ساز و بکوبش و برانداز.
و در جای دیگر خطاب به مأموران اخذ مالیات میفرماید: او را میفرمایم که از خدا بترسد در پنهانش آنجا که جز خدا نگرندهای نیست و جز او راه برنده؛ و او را میفرمایم تا آشکارا طاعت خدا را نگزارد و در نهان خلاف آن را آرد. وهر کس کردار و گفتار او دو گونه نبود، امانت را گزارده و عبادت را خالص به جای آورده.حضرت خطاب به محمد بن ابیبکر ـ هنگامی که او را به سرپرستی لشکر مصر انتخاب کرد ـ در خصوص توجه به مسائل اخلاقی، میفرماید: بدان که من تو را سرپرست بزرگترینْ لشکرم، یعنی لشکر مصر، نمودم. پس بر تو لازم است که با خواستههای دلت مخالفت کنی و از دینت دفاع نمایی؛ گرچه یک ساعت از زندگانیت بیش نمانده باشد. و هرگز خداوند را به خاطر رضایت احدی از مخلوقش به خشم نیاوری؛ چرا که خداوند جای همه کس را میگیرد و کس نمیتواند جای خداوند را بگیرد.
حضرت کارگزارانی را که به اصول اخلاقی پایبند نبودند، نکوهش و توبیخ نموده است و آنان را برای تصدی امور مدیریتی لایق نمیداند. و در خطاب به یکی دیگر از کارگزاران میفرماید: ...حق پروردگارت را سبک مشمار و دنیایت را با نابودی دینت اصلاح مکن که از زیانکارترین افراد خواهی بود.
حضرت به علت اهمیت ویژگیهای اخلاقی در نگرش مدیریت، واگذاری مناصب مدیریتی را ـ به خصوص در سطح کلان ـ به افرادی که صلاحیت اخلاقی ندارند، جایز نمیدانند: ... شما میدانید که سزاوار نیست کسی که بر نوامیس، خونها، غنائم، احکام و امامت مسلمانان ولایت دارد بخیل باشد تا در جمعآوری اموال آنان برای خویش حرص ورزد و نباید جاهل و نادان باشد که با جهلش آنها را گمراه کند و نه جفاکار تا پیوندهای آنها را از هم بگسلد و به نیازهای آنها پاسخ نگوید؛ و نه ستمکار که در اموال و ثروت آنان حیف و میل نماید، و گروهی را بر گروه دیگری مقدم دارد و نه رشوهگیر درقضاوت تا حقوق را از بین ببرد و در رساندن حقّ به صاحبانش کوتاهی ورزد... .